مهدی موعود(عج)

مهدی موعود(عج)

مطالب مرتبط با شناخت امام زمان(عج)(در حال گسترش)
مهدی موعود(عج)

مهدی موعود(عج)

مطالب مرتبط با شناخت امام زمان(عج)(در حال گسترش)

دجال

دجال کیست؟


حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بنُ إبرَاهِیمَ بنِ إسحَاقَ رَضِیَ الله عَنهُ قَالَ حَدَّثَنَا عَبدُ العَزِیزُ بنُ یَحیَی الجَلُودِیُّ بَالبَصرَة

 قَالَ حَدَّثَنَا الحُسَینُ بنُ مَعَاذٍ قَالَ حَدَّثَنَا قَیسُ بنُ حَفضٍ قَالَ حَدَّثَنَا یُونُسُ بنُ أرقَمَ عَن أبِیِ سَیَّارٍ الشَّیبَانِیٍّ عَنِ الصَّحَاکِ بنِ مُزَاحِمٍ عَنِ النَّزَّالِ بنِ سَبرَة

 قَالَ خَطَبَنَا أمِیرُ المُومِنِینَ عَلِیٌ بنُ أبِی طَالِبٍ (علیه السلام) فَحَمِدَ اللهَ عَزَّ وجلَّ وَ أثنَی عَلَیهِ وَ صَلَّی عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ ثُمَّ قَالَ «سَلُونِی أیُّهَا النَّاسُ قَبلَ أن تَفقِدُونِی ثَلَاثاً فَقَامَ إِلَیه  صَعصَعة بنُ صُوحَانَ فَقَالَ یَا أمِیرَ المُؤمِنِینَ مَتَی یَخرُجُ الدَّجَّالُ

فَقَالَ لَهُ عَلِیٌّ (علیه السلام) اقعُد فَقَد سَمِعَ الله کَلامَکَ وَ عَلِمَ مَا أرَدتَ وَ الله مَا المَسئُولُ عَنهُ بِأعلَمَ مِنَ السَّائِلِ وَ لَکِن لِذَلِکَ عَلَامَاتٌ وَ هَیَئَاتٌ یَتبَعُ بَعضُهَا بَعضاً کَحَذوِ النَّعلِ بِالنَّعلِ وَ إِن شِئتَ أنبَأتُکَ بَهَا

قَالَ نَعَم یا امیرالمومنین فقال (علیه السلام) احفَظ فَإِنَّ عَلاَمَة ذَلِکَ إِذَا أمَاتَ النَّاسُ الصَّلاة وَ أضَاعُوا الأمَانَة و استحَلُّوا الکَذِبَ وَ أکَلُوا الرِّبَا و أخَذُوا الرِّشَا وَ شَیَّدُوا البُنیَانَ وَ بَاعُوا الدِّینَ بِالدُّنیَا وَ استَعمَلُوا السُّفَهَاءَ وَ قَطَعُوا الأرحَامَ وَ اتَّبَعُوا الأهوَاءَ و استَخَفُّوا بِالدِّمَاءِ وَ کَانَ الحِلمُ ضَعفاً و الظُّلم فَخراً وَ کَانَتِ الأمَرَاءُ فَجَرَة وَ الوُزَرَاءُ ظَلَمَة وَ العُرَفاءُ خَوَنَة وَ القُرَّاءُ فَسَقَة وَ ظَهَرَت شَهَادَة الزُّورِ وَ استُعلِنَ الفَجُورُ وَ قَولُ البُهتَانِ وَ الإِثمُ وَ الطُّغیَانُ وَ حُلِّیَتِ المَصَاحِفُ وَ زُخرِفَتِ المَسَاجِدُ وَ طُوِّلَتِ المَنَارَاتُ و أکرِمَتِ الأشرَارُ وَ ازدَحَمَتِ الصُّفُوفُ وَ اختَلَفَتِ القُلُوبُ وَ نُقِضَتِ العُهُودُ وَ القتَرَبَ المَوعُودُ وَ شَارَکَ النِّسَاءُ أزوَاجَهُنَّ فِی التِّجَارَة حِرصاً عَلَی الدُّنیَا وَ عَلَت أصوَاتُ الفُسَّاقِ وَ استُمِعَ مِنهُم وَ کَانَ زَعِیمُ القَومِ أزدَلَهُم وَ اتُّقِیَ الفَاجُرُ مَخَافَة شَرِّهِ وَ صُدِّقَ الکَاذِبُ وَ اإتُمِنَ الخَائِنُ وَ اتُّخِذَتِ القِیَانُ وَ المَعَازِفُ وَ لَعَنَ آخِرُ هَذِهِ الأمَّة أوَّلَها وَ رَکِبَ الشَّاهِدُ مِن غَیرِ أن یُستَشهَدَ وَ شَهِدَ الآخَرُ قَضَاءً لِذِمَامٍ بِغَیرِ حَقٍّ عَرَفَهُ وَ تُفُقِّهَ لِغَیرِ الدِّینِ وَ آثَرُوا عَمَلَ الدُّنیَا عَلَی الآخِرَة وَ لَبِسُوا جُلُودَ الضَّأنِ عَلَی قُلُوبِ الذِّئَابِ وَ قُلُوبُهُم أنتَتنُ مِنَ الجِیَفِ وَ أمَرُّ مِنَ الصَّبِرِ فَعِندَ ذَلِکَ الوَحَا الوَحَا ثُمَّ العَجَلَ العَجَلَ خَیرُ المَسَاکِنِ یَومَئِذٍ بَیتُ المَقدِسِ وَ لَیَأتِیَنَّ عَلَی النَّاسِ زَمَانٌ یَتَمَنَّی أحَدُهُم أنَّهُ مِن سُکَّانِهِ فَقَامَ إِلَیهِ الأصبَغُ بنُ نُبَاتَهَ فَقَالَ یَا امیرالمومنین مَنِ الدَّجَّالُ فقال الا إِنَّ الدَّجَّالَ صَائِدُ بنُ الصَّیدِ فَالشَّقِیُّ مَن صَدَّقَهُ وَ السَّعِیدُ مَن کَذبَّبَهُ یَخرُجُ مِن بَلدَةٍ یُقَالُ لَهَا إصفَهَانُ مِن قَریَةٍ تُعرَفُ بِالیَهُودِیَّة عَینُهُ الیُمنَی مَمسُوحَة وَ العَینُ الأخرَی فِی جَبهَتِهِ تُضِیءُ کَأنَّهَا کَوکَبُ الصُّبحِ فِیهَا عَلَقَة کَأنَّهَا مَمزُوجَة بِالدَّمِ بَینَ عَینَیهِ مَکتُوبٌ کَافِرٌ یَقرَؤُهُ کُلُّ کَاتِبٍ وَ أمِّیٍّ یَخُوضُ البِحَارَ وَ تَسِیرُ مَعَهُ الشَّمسُ بَینَ یَدَیهِ جَبَلٌ مِن دُخَانٍ وَ خَلفَهُ جَبَلٌ أبیَضُ یَرَی النَّاسُ أنَّهُ طَعَامٌ یَخرُجُ حِینَ یَخرُجُ فِی قَحطٍ شَدِیدٍ تَحتَهُ حِمَارٌ أقمَرُ خُطوَة حِمَارِهِ مِیلٌ تُطوَی لَهُ الارضُ مَنهَلاً مَنهَلًا لَا یَمُرُّ بِمَاءٍ إِلّا غَارَ إِلَی یَومِ القِیَامَة یُنَادِی بَأعلَی صَوتِهِ یَسمَعُ مَا بَینَ الخَافِقَینِ مِن الجِنَّ وَ الإِنسِ وَ الشَّیَاطِینِ یَقُولُ إِلَیَّ أولِیَائِی أنَا الَّذِی خَلَقَ فَسَوَّی وَ قَدَّرَ فَهَدی أنَا ربکم الاعلی و کَذَبَ عدُوُّ الله إِنَّهُ أعوَرُ یَطعَمُ الطَّعَامَ وَ یَمشِی فی الاسواق و ان ربکم عزوجل لیس باعور و لا یطعم و لا یمشی وَ لَا یَزُولُ تَعَالَی الله عن ذلک عُلُوّاً کبیراً ألَا وَ إِنَّ أکثَرَ أتبَاعِهِ یَومَئِذٍ أولَادُ الزِّنَا وَ أصحَابُ الطَّیَالِسَة الخُضرِ یَقتُلُهُ الله عَزَّ وَ جَلَّ بِالشَّامِ عَلَی عَقَبة تُعرَفُ بَعَقَبَة أفِیقٍ لِثَلَاثِ سَاعَاتٍ مَضَت مِن یَومِ الجُمُعَة عَلَی یَدِ مَن یُصَلِّی المَسِیحُ عیسی ابن مریم (سلام الله علیها) خَلفَهُ ألا إِنَّ بعدَ ذلک الطَّامَّة الکُبرَی قُلنَا وَ مَا ذَلِکَ یا امیرالمومنین قالَ خروجُ دَابَّةٍ من الارض من عندِ الصَّفَا معها خاتَمُ سلیمانَ بن داود و عصا موسی (علیه السلام) یَضَعُ الخَاتَمَ عَلَی وَجهِ کُلِّ مُؤمِنٍ فَیَنطَبِعُ فِیهِ هَذَا مومنٌ حقاً وَ یَضَعُهُ عَلَی وَجهِ کُلِّ کَافِرٍ فَیَنکَتِبُ هَذاَ کافِرٌ حَقّاً حَتَّی إِنَّ المومِنَ لَیُنَادِی الویلُ لَکَ یا کافِرُ و إنَّ الکافِرَ ینادی طُوبَی لک یا مومِنُ وددتُ أنِّی الیومَ کُنتُ مِثلَکَ فَأفُوزَ فوزاً عظیما ثمَّ ترفَعُ الدَّابَّة رَأسَهَا فَیَرَاهَا مَن بَینَ الخَافِقَینِ بإذِنِ الله جلَّ جلالُهُ و ذلک بعدَ طُلُوعِ الشَّمسِ من مَغرِبِهَا فَعِندَ ذَلِکَ تُرفَعُ التَّوبَة فَلَا تَوبَة تُقبَلُ وَ لَا عَمَلٌ یُرفَعُ وَ لا یَنفَعُ نَفساً ایمانها لم تکن آمَنَت مِن قبلُ أو کَسَبَت فی ایمانها خیراً ثُمَّ قَالَ (علیه السلام) لا تسألُونِّی عَمَّا یَکُونُ بَعدَ هَذَا فَإِنَّهُ عَهدٌ عَهِدَهُ إِلَیَّ حَبیبی رسول الله (صلی الله علیه و آله و سلم) أن لَا أُخبِرَ بِهِ غَیرَ عِترَتِیِ قَالَ النَّزَّالُ بنُ سَبرَة فَقُلتُ لِصَعصَعَة بنِ صُوحَانَ یَا صَعصَعة مَا عنی امیرالمومنین (علیه السلام)، بهذا فقال صعصعة یا بنَ سَبرَة إِنَّ الَّذِی یُصَلِّی خَلفَهُ عیسی ابنُ مریم (سلام الله علیها) هُوَ الثَّانِی عَشَرَ مِنَ العِترَة التَّاسِعُ مِن وُلدِ الحسین بن علی (علیه السلام) و هو الشمسُ الطَّالِعَة من مغربها یَظهَرُ عِندَ الرُّکنِ وَ المَقَامِ فَیُطَهِّرُ الارض و یَضَعُ میزان العدل فلا یظلِمُ احدٌ أحَداً فَأخبَرَ امیرالمومنین (علیه السلام) انَّ حبیبَهُ رسول الله (صلی الله علیه و آله و سلم) عَهِدَ إلَیهِ أن لَا یُخبِرَ بِمَا یَکُونُ بَعدَ ذَلِکَ غَیرَ عِترَتِهِ الأئِمَّة صَلَوَاتُ الله عَلَیهِم أجمَعین[1]

محمّد بن ابراهیم بن اسحاق نقل نقل کرده از. .. انزال بن سیره گوید: امیرالمؤمنین، علیّ بن ابی طالب (علیه السلام) برای ما خطبه خواند. حمد خدای عزّ وجلّ کرد و بر او ثنا فرستاد و بر پیغمبر (صلی الله علیه و آله و سلم) و آل او صلوات فرستاد و سه بار فرمودند: «ای مردم! از من بپرسید پیش از آنکه مرا از دست بدهید.»، صعصعة بن صوحان برخاست و عرض کرد: ای امیرالمومنین! دجّال کی خروج می کند؟ فرمودند: «بنشین. خدا سخنت را شنید و قصدت را دانست و سؤال شده از سؤال کننده به این موضوع داناتر نیست؛ ولی برای آن نشانه ها و آمادگی هایی است که دنبال یکدیگر می آیند؛ چون دو لنگه ی کفش. اگر بخواهی به تو خبر دهم؟»

عرض کرد: آری یا امیرالمؤمنین! آن حضرت فرمودند: «نشانه اش اینها است:

نماز را بمیرانند؛ در امانت خیانت کنند؛ دروغ را حلال شمارند؛ ربا بخورند و رشوه بگیرند؛ ساختمان ها را محکم و نیکو بسازند و دین را به دنیا بفروشند؛ سفیهان را به کار گمارند؛ با زنان مشورت کنند؛ قطع رحم کنند؛ پیرو هوس گردند؛ خون ریزی را آسان دانند؛ حلم، ناتوانی باشد؛ ستم، افتخار باشد؛ فرماندهان، زناکار باشند؛ وزیران ستمکار باشند؛ کدخدایان خیانتکار باشند؛ قرآن خوانان، فاسق باشند؛ گواهی دروغ پدیدار شود؛ زناکاری آشکارا باشد؛ گفتار تهمت و خلاف، معمول گردد؛ قرآن ها را زینت کنند؛ مسجدها را نقّاشی کنند؛ مناره ها را بلند سازند؛ اشرار را احترام کنند؛ در صفوف، مزاحمت نمایند؛ دل ها با هم مخالف باشند؛ عهد را بشکنند؛ موعود، نزدیک گردد؛ زن ها با شوهران خود برای حرص دنیا در بازرگانی شرکت کنند؛ آواز بی دین ها برتری یابد و از آنها گوش کنند؛ سرپرست هر قو می رذل ترین آنها باشد و از هرزه ها برای کناره گیری از شرّشان پرهیز کنند؛ دروغگو را تصدیق کنند؛ خائن را امین شمارند؛ کنیزان خواننده تهیه کنند و نگه دارند؛ ساز و آواز فراهم سازند؛ مردم، پیشینیان امّت را لعن کنند؛ زن ها سوار بر زین شوند و زنان شبیه مردان گردند و مردان شبیه زنان؛ گواه نطلبیده گواهی دهد و گواه دیگری بدون اطّلاع برای طرفداری گواهی دهد؛ برای دنیا فقه آموزند؛ کار دنیا را بر آخرت مقدّم دارند؛ پوست میش ها را بر دل گرگ ها بپوشند؛ دل هایشان گندتر از مردار باشد و تلخ تر از (گیاه) صبر؛ در این، وقت، زود زود سپس شتاب شتاب؛ در آن روز بهترین جای، «بیت المقدس» باشد و زمانی بر مردم آید که هر کدام آرزو دارند ساکن آن باشند.» اصبغ بن نباته برخاست و عرض کرد: یا امیرالمومنین! دجّال کیست؟

پس حضرت فرمودند:

«دجّال، صائد بن صائد است. بدبخت کسی است که او را تصدیق کند و خوشبخت آن است که او را تکذیب کند؛ از شهری برآید که آن را «اصفهان» نامند؛ از دهی که آن را «یهودیّه» گویند. چشم راستش ممسوح است و چشم دیگرش در پیشانی است و مانند ستاره ی صبح می درخشد؛ در آن قطعه خونی است، و یا ممزوح با خونست؛ میان دو چشمش نوشته است: این کافر است؛ هر خواننده و بی سواد آن را می خواند؛ در دریاها فرو می شود و آفتاب با او می گردد و مقابلش کوهی از دود است و عقبش کوه سپیدیست که مردم تصوّر کنند نانست؛ در زمان قحطی سختی خروج کند و بر خر سپیدی سوار است، هر گام خرش یک میل است و زمین آبگاه به آبگاه زیر پایش نوردیده شود و بر آبی نگذرد، جز آنکه فرو رود تا روز قیامت؛ به آوازی که همه ی جنّ و انس از مشرق تا مغرب بشنوند، فریاد کند:

ای دوستان من! نزد من آیید، منم آنکه آفریدم، درست کردم، تقدیر کردم و رهبری نمودم. منم پروردگار والای شما. او دشمن خداست و دروغ می گوید. او یک چشم است. غذا می خورد و در بازارها راه می رود. به راستی پروردگار شما نه یک چشم است، نه راه می رود و نه زوال دارد و خداوند برتر است از این اوصاف با برتری و بزرگی. هلا! بیشتر پیروانش در آن روز زنازادگانند و صاحبان پوستین های سبز. خدا او را در «شام» بکشد بر سر گردنه ای که آن را «افیق» نامند؛ در حالی که سه ساعت از روز جمعه گذشته باشد، به دست کسی که مسیح عیسی بن مریم (علیه السلام) پشت سرش نماز بخواند. هلا! بعد از آن طامّه ی کبرا باشد.» عرض کردیم: آن دیگر چیست یا امیرالمؤمنین؟

فرمود: «دابّة الارض است که از «کوه صفا» بر آید و انگشتر سلیمان و عصای موسی با او باشد. آن انگشتر را بر روی هر مؤمنی گذارد، نقش گیرد، «این مؤمن است حقّاً!» و بر روی هر کافری گذارد، نقش گیرد: «این کافر است حقّاً!» تا جایی که مؤمن فریاد کشد: «وای بر تو ای کافر» و کافر فریاد زند: «خوشا به حال تو ای مؤمن! من دوست داشتم چون تو باشم و به فوز بزرگ برسم.» سپس دابّه سر بلند کند و به اذن خدا همه ی مردم از مشرق تا مغرب او را ببینند و این، پس از آنست که آفتاب از مغرب خود برآید. در این وقت توبه برداشته شود. نه توبه پذیرفته است و نه عمل، سود دهد و سود ندهد کسی را ایمانش در صورتی که پیش از آن ایمان نداشته و با ایمان کسب خیری نکرده باشد.» سپس فرمود: «دیگر از من نپرسید که بعد از آن، چه خواهد بود؛ زیرا دوستم، پیغمبر (صلی الله علیه و آله و سلم) از من تعهّد گرفته آن را جز به خاندانم نگویم.» نزال بن سبره گوید: به صعصعة بن صوحان گفتم: ای صعصعه! مقصود امیرالمؤمنین از این جمله چه بود؟ صعصعه گفت: یا بن سبره! آنکه عیسی بن مریم (علیه السلام) پشت سرش نماز می خواند، دوازدهمین از عترت و نهمین فرزند حسین (علیه السلام) و او است آفتابی که از مغرب خود بر می آید و نزد رکن و مقام ظاهر می شود و زمین را پاک می کند و ترازوی عدل می نهد و دیگر کسی به کسی ستم نمی کند.

امیرالمومنین به ما خبر داد که دوستش، رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) به او سفارش کرده که از حوادث بعد از او به کسی جز عترتش خبر ندهد.

این حدیث را ابوبکر محمّد بن عمر بن عثمان بن فضل عقیلی فقیه به سند خود عیناً نقل کرده است.


در این که حقیقتاً دجال کیست؟ نمی توان – فعلاً – به جمع بندی نهایی برسیم. اما به طور خلاصه، احتمالاتی در این باره وجود دارد:

دجال، شخصیتی حقیقی است که کارهای خارق العاده ای را در قالب سحر انجام می دهد، او در آخر الزمان خروج می کند. و سرکرده یک فتنه عظیم برای بشریت است. همان طور که از معنای لغوی کلمه دجال معلوم است، او شخص ساحر و خدعه گری است و دارای امکانات مادی فراوانی است. بعضی روایات او را مسیح گمراهی نامیده که در مقابل مسیح هدایت؛ یعنی حضرت عیسی(ع) است.او در زمان ظهور امام زمان(عج) شروع به فعالیت علیه حضرت کرده و به اصطلاح پرچم خویش را برمی افرازد. او از کسانی است که عمر طولانی دارد و هم اکنون نیز موجود بوده و تا زمان خروجش زنده خواهد ماند. او سراسر جهان به جز مکه و مدینه را فتح خواهد کرد[2]

و یا:

«دجال، نمادی است از اوج تمدن و تکنیک غرب که با اسلام و مبانی آن ستیز دارد. تمدنی که در صدد به سلطه کشیدن هر انسانی است … ما به طور وضوح مشاهده می کنیم که چگونه تمدن و تکنیک غرب مادی گرا در این عصر بر تمامی جوامع، حتی مسلمانان تسلط پیدا کرده است…».[3]

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد